پسرم باز بخند
تمام حرف دلم این است: روی ایوان هراس من و پدرت با صدای خنده ی تو سپیدار سر کوچه ی ما می رقصد. پسرم وقتی هستی همه چیز آبیست بیکران و زلال اما بیشتر از هفت روز است که که سرما اندکی از خنده هایت را کاسته و صدای سرفه هایت کوچه را یخ زده است دیشب تا صبح گریستی و ما تا صبح زنده نبودیم. اکنون که میخندی روی سجاده پنهان نمازم پر از عطر گل یاس شده پسرم باز بخند همیشه ...
نویسنده :
فعلا مامان آزاده و بابا حسين
0:58